نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

شعر «ستایش: به نام کردگار» و معنی شعر:

ستایش

به نام کردگار

  • شاعر: عطار نیشابوری
  • قالب شعر: مثنوی
  • اثر: الهی نامه

 

به نام کردگار هفت افلاک                     که پیدا کرد آدم از کفی خاک

قلمرو فکری:

سخنم را به نام آن خداوندی آغاز می کنم که آفریننده ی آسمان ها است . خداوندی که از مشتی خاک انسان را آفریده است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

کفی از خاک

یک مشت خاک

افلاک

جمع فلک، به معنی آسمان، چرخ، سپهر

کردگار

نامی از نام های خدای تعالی، آفریننده، پروردگار

پیدا کرد

آشکار کرد، در این جا به مفهوم آفرید و خلق کرد

به نام

فعل «شروع می کنم یا آغاز می کنم» به قرینه ی معنوی حذف شده است

هفت افلاک

هفت آسمان، هفت طبقه ی آسمان، جمع آمدن «افلاک» از ویژگی های زبانی متون گذشته است. امروزه « هفت فلک » گفته می شود

قلمرو ادبی:

افلاک و خاک ß   قافیه (ردیف ندارد)

تلمیح ß   خاک اشاره و تلمیح به آفرینش انسان از خاک دارد

 

الهی، فضل خود را یار ما کن                 ز رحمت، یک نظر در کار ما کن

قلمرو فکری:

پروردگارا فضل خودت را کمک و یاور ما قرار بده و با رحمتت به کارها و کردار ما توجه کن.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

فضل

بخشش،احسان، نیکویی

رحمت

مهربانی بخشایش و عفو مخصوص خداوند

قلمرو ادبی:

یار و کار ß   قافیه (ما کن ß   ردیف)

جناس ناقص اختلافی ß   یار و کار

مراعات نظیر ß   فضل و رحمت

یک نظر در کار ما کن ß   کنایه از توجه و عنایت کردن

مفهوم بیت:

درخواست بخشش الهی، طلب لطف و رحمت خداوند

 

تویی رزاق هر پیدا و پنهان                    تویی خلّاق هر دانا و نادان

قلمرو فکری:

پروردگارا! تو روزی دهنده ی همه ی موجود آشکار و پنهان (مجازاً همه موجودات )و آفریننده هر انسان دانا و نادان (مجازاً همه ی انسان ها) هستی.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

رزاق

روزی دهنده، بسیار رزق دهنده

خلّاق

آفریدگار، بسیار خلق کننده

قلمرو ادبی:

پنهان و نادان ß   قافیه (ردیف ندارد)

تلميح ß   «ان الله هو الرزاق» (۸) همانا خداوند بسیار روزی دهنده است

          «وَهُوَ الْخَلَاقُ الْعَلِیمُ»:اوست آفریننده دانا

آشکار و پنهان ß   تضاد و مجاز از همه ی موجودات و هستی

دانا و نادان ß   تضاد و مجاز از همه ی انسان ها

 

زِهی گویا ز تو کام و زبانم                      تویی هم آشکارا هم نهانم

قلمرو فکری:

پرودگارا! چه خوش است که سخن گفتن من از تو است (خداوند سبب قدرت گویایی من است) و تو ظاهر و باطن من هستی.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

زِهی

[ زِ ] (صوت) ادات تحسین، آفرین، چه خوش است

کام

سقف دهان، مجازاً دهان، زبان

قلمرو ادبی:

زبان و نهان ß   قافیه ( ــَـم ß   ردیف)

آشکارا و نهان ß   تضاد

مراعات نظیر ß   کام و زبان و گویا

مفهوم بیت:

همه چیز از خداست و او بر همه چیز آگاه است، آفرینش انسان ها نشان دهنده ی قدرت پروردگار و نشانه ی لطف و عنایت اوست.

 

چو در وقت بهار آیی پدیدار                   حقیقت، پرده برداری ز رخسار

قلمرو فکری:

پروردگارا! وقتی هنگام بهار آشکار می شوی (اشاره دارد به زیبایی و سرسبزی بهار)، به راستی مثل این است که از چهره ات روی بند و نقاب را برداشتی و آن را به همگان نشان دادی.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

پرده

نقاب، روی بند، حجاب

پدیدار

آشکار

حقیقت

به راستی، درستی، در حقیقت

قلمرو ادبی:

پدیدار و رخسار ß   قافیه (ردیف ندارد)

مراعات نظیر ß   پرده و رخسار

کنایه ß   پرده برداشتن کنایه از آشکار کردن

مفهوم بیت:

تجلّی و جلوه ی آفریدگار در هستی، همه ی هستی نشانه ای از زیبایی خداوند است.

 

فروغ رویت اندازی سوی خاک               عجایب نقش ها سازی سوی خاک

قلمرو فکری:

پروردگارا! اگر روشنایی چهره ی زیبایت را بر جهان بتابانی تصویرها و نشانه های شگفت آور و تازه ای رسم می کنی.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

فروغ

پرتو، روشنایی

نقش

شکل

عجایب

جمع عجیب؛ چیزهای شگفت آور و بدیع، شگفتی ها

عجایب نقش ها

نقش های عجایب (ترکیب وصفی مقلوب)

قلمرو ادبی:

اندازی و سازی ß   قافیه (سوی خاک ß   ردیف)

خاک ß   مجاز از زمین

روی و سوی ß   جناس ناقص اختلافی

مفهوم بیت:

در بیان نشأت گیری (پرورش یافتن) اشیای عالم از پرتو وجود خدا؛ زیبایی آفرینش از پرتو جمال الهی است.

 

گل از شوق تو خندان در بهارست                      از آتش رنگ های بی شمارست

قلمرو فکری:

پروردگارا! گل به سبب آرزومندی و دل بستگی به تو در بهار شکوفا است و به علت اشتیاق به تو رنگ هایش شمردنی نیست.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خندیدن گل

شکوفا شدن گل

بی شمار

آن که شمرده نشود

شوق

آرزومندی، اشتیاق، دلبستگی

از آتش رنگ های بی شمارست

جابه جایی ضمیر شخصی پیوسته (از آن جهت رنگ هایش بی شمار است)

قلمرو ادبی:

بهار و شمار ß   قافیه ( ــَـست ß   ردیف)

گل ß   تشخیص و استعاره

مراعات نظیر ß   گل و بهار

حسن تعلیل ß   شاعر علت شکوفا بودن و رنگارنگ بودن گل ها را در بهار به سبب آرزومندی و شوق گل به خداوند می داند

مفهوم بیت:

عشق به خداوند موجب زیبایی پدیده هاست

 

هر آن وصفی که گویم، بیش از آنی                  یقین دانم که بی شک جانِ جانی

قلمرو فکری:

پروردگارا! هرستایش و توصیفی که در وصف تو بگویم، تو برتر از آن هستی و من مطمئن هستم که بی تردید جان جان ها هستی.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

یقین

اطمینان، اعتقاد

یقین دانستن

مطمئن بودن

وصف

تشریح، توصیف ستایش

جانِِ جان

جانِ جان ها، ذات حق تعالی، روح و حقیقت جان

قلمرو ادبی:

آنی و جانی ß   قافیه (ردیف ندارد)

جانِ جان ß   اضافه ی استعاری، کنایه از روح اعظم

مفهوم بیت:

توصیف ناپذیر بودن خداوند و ناتوانی انسان از درک و شناخت حق؛ خداوند، روح و حقیقت بشر و هستی است.

 

نمی دانم، نمی دانم، الهی                   تو دانی و تو دانی، آن چه خواهی

قلمرو فکری:

خداوندا، اندیشه اندک من از درک بزرگی تو ناتوان است (من دربارۀ شکوهمندی و جایگاهت هیچ سخنی نمی توانم بگویم) و فقط تو به رازهای آفرینش آگاهی داری (تنها خودت می دانی که چگونه باید تو را وصف کرد).

قلمرو ادبی:

الهی و خواهی ß   قافیه (ردیف ندارد)


سایر مباحث این فصل